صفحه ٣٧

يا «احتمال به معناى خاص» مى ناميم. خردمندان به چنين احتمالاتى ترتيب اثر مى دهند و آنها را در زندگى بعيد نمى دانند. مثلا اگر كسى در سقف اتاق شكافهايى مشاهده كند، احتمال عقلايى مى دهد سقف فرو ريزد، از اين رو به بنّا مراجعه مى كند، تا آن را تعمير كند.
با توجه به اين توضيح، مى توان به سؤال چنين پاسخ داد:
احتمالى كه در سؤال مطرح شده، احتمال عقلايى نيست، بلكه احتمال به معناى عام است؛ پس جواب دادن به اين احتمال، لزومى ندارد.
ممكن است كسى پافشارى كند و بگويد: در مسائلى مانند تعيين نوع حكومت، هر چند احتمال ضعيفى وجود داشته باشد لكن چون محتمل بسيار اهميت دارد بايد به آن ترتيب اثر داد؛ ولى خواهيم گفت: اين احتمال در مورد هر نظام و حكومتى وجود دارد. فرض كنيد كسى بگويد: اگر در آمريكا انتخابات برگزار شود، مردم نظام دو حزبى كنونى را نمى پذيرند، پس بايد رفراندوم برگزار شود. آيا فقط با اين احتمال مى توان انتخابات مجدّد برگزار كرد؟ آيا تا كنون در كشورى ـ با هر شكل از حكومت ـ انتخاباتى به صرف احتمال و ادّعا انجام شده است تا نظام جمهورى اسلامى هم چنين كند؟! اگر اين ادّعا را بررسى كنيم مستلزم تالى فاسد مهمى است؛ توضيح آنكه: اگر مردم با انتخابات آزاد نماينده اى را برگزينند و پس از گذشت زمان اندكى احتمال داده شود رأى دهندگان از نظر خويش برگشته اند، بايد تقاضاى تجديد انتخابات بشود؟!
همين احتمال در مورد انتخابات رياست جمهورى، اعضاى شوراى شهر، شهرداران و مسؤولان ديگرى كه در نظامهاى مختلف از طريق انتخابات برگزيده مى شوند، نيز مطرح مى شود. اگر در انتخابات به صِرْف احتمال تغيير نظر و رأى مردم ـ كه در هيچ زمانى منتفى نيست ـ انتخابات مجدّد برگزار گردد، كار دولتها و حكومتها فقط برگزارى انتخابات مى شود! آيا چنين امرى در دنيا پذيرفته است؟!
 مشروعيت نظام و رأى مردم
بايد توجه كنيم انتخابات و مراجعه به آراى مردم از ديدگاه عقيدتى ما هيچ گاه مشروعيت آور نيست، تا با منفى شدن آراى عمومى، مشروعيت نظام باطل گردد. گو اينكه آراى مثبت و موافق مردم، عامل تحقق حاكميت دينى است؛ يعنى اگر مردم موافق نباشند، حاكميت دينى