آنچه به عنوان پلوراليسم دينى، در بُعد نظرى، تحت عنوان قرائتهاى مختلف از آن سخن گفته مىشود نظريهاى است كه منطقاً توجيهى ندارد، در حالى كه نه تنها اختلاف فهم فقهاء از بعضى از مدارك فقهى در بعضى از فروعات دينى امرى است طبيعى، بلكه تغيير برداشت يك فقيه از مدرك فقهى واحد در دو زمان، و در نتيجه تغيير فتواى او ـ مطلبى كه نمونههاى آن را شاهديم ـ واقعهاى طبيعى است. براى توضيح بيشتر به لزوم تفكيك بين دو نوع علوم و معارف انسانى اشاره مىكنيم.
1. علوم ثابت و تغييرناپذير 2ـ شناختهاى عادى تغييرپذير.
بخشى از معارف بشر علومى هستند كه هرگز در باب آنها شك و ترديد و احتمال تغيير راه ندارد، نمونه اين قسمت هم در باب معارف عقلى غير دينى يافت مىشود و هم در معارف دينى. مثلا انسان يقين دارد يك سر دارد آنهم در بالاى بدن خود و هرگز انسان عاقلى پيدا نمىشود كه بگويد تا به حال اشتباه مىكردم كه خود را داراى يك سر مىدانستم؛ من دو سر دارم آنهم در زير پاهايم!! يا معتقد باشد 4 = 2 + 2 قرائتى قديمى است و حالا بايد حاصل اين جمع را عدد 5 بدانيم. در اصول و ضروريات دين نيز هرگز مسلمانى پيدا نمىشود كه معتقد باشد خدا دوتا است، يا نماز صبح يك ركعت است؛ يا به جاى ماه رمضان ماه رجب را بايد روزه گرفت. كتب فقهى مملو از احكام قطعى و تغييرناپذير است كه هيچ تغيير يا اختلاف فتوا در آنها مشاهده نمىشود.
اما دسته ديگر نظريات ظنّى است كه مىتواند متأثر از زمينهها و ساختارهاى فرهنگى و اجتماعى باشد و احياناً ممكن است علوم ديگر در شكلگيرى آنها نقش داشته باشد. در اينگونه معارف چه بسا با تغيير پيشفرضها و ساختارهاى خاصّ فرهنگى ـ اجتماعى تغييراتى به وجود مىآيد؛ چنانكه در معرفتهاى عادى وضع به همين منوال است.
در علوم و معارف غير دينى كم نيستند نظريههاى علمى از قبيل نظريه زمين مركزى كه بطلان آنها ثابت شده است و يا احتمال تغيير در باب آنها وجود دارد. در احكام جزئى فرعى دينى نيز نمونههاى از تبدّل رأى و اختلاف در فتوا مشاهده مىشود؛ به عنوان نمونه فقهاى سابق از ظاهر مدارك فقهى چنين استنباط مىكردند كه آب چاه كر نيست و با ملاقات با نجاست نجس مىشود و تطهير آن با كشيدن مقدار معينى از آب آن حاصل مىشود، در حالى كه امروزه فقها آب چاه را كر تلقى مىكنند كه با ملاقات نجاست نجس نمىگردد. نمونه ديگر،
پرسش ها و پاسخ ها (جلد3 )
دین و مفاهیم نو