صفحه ٤٢٩

14- روح ايمان، همان تسليم است. هم سليمان در دعوتنامه ى خود به آن اشاره دارد: «وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ» و هم ملكه ى سبا در پايان كار مى گويد: «أسلمت»
15- ايمان، تسليم شدن در برابر خالق هستى است، نه در برابر خلق، گرچه سليمان باشد. «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ»
16- زن در انتخاب عقيده و اظهار آن مستقل است. «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ»
17- ايمان به تنهايى كافى نيست، با اوليا و انبيا همراه بودن انسان را بيمه مى كند.  «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ»
18- در برابر پيوندهاى سياسى، اقتصادى، نظامى و خانوادگى، پيوندهاى الهى و مقدّس نيز يافت مى شود. «مَعَ سُلَيْمانَ»
19- زر و زيور افراد وارسته را سيراب نمى كند، گمشده ى آنان دستيابى به سرچشمه ى هستى است. أَسْلَمْتُ ... لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ 
20- هدف حكومت انبيا، دعوت به سوى خداوند است، نه كشورگشايى. ملكه ى سبا نيز اين حقيقت را فهميد، لذا در پايان سخنش گفت: «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»

سوره النمل، آيه 45 - 46

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى  ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِيقانِ يَخْتَصِمُونَ «45»
و به راستى به سوى قوم ثمود، برادرشان (حضرت) صالح را فرستاديم كه (او به مردم گفت:) خداوند را بپرستيد. پس آن گاه مردم به دو گروه متخاصم تقسيم شدند.
قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «46»
صالح گفت: اى قوم من! چرا پيش از نيكى شتابزده خواهان بدى هستيد؟
چرا از خداوند آمرزش نمى خواهيد تا مشمول رحمت گرديد؟