صفحه ٢٢٦

كمبودهاست و كسى كه حكومت هستى به دست اوست چه كمبودى دارد؟!)
4- همه ى آفريده ها از سرچشمه ى قدرت واحدى برخاسته اند. «خَلَقَ كُلَّ شَيْ ءٍ»
5- تدبير هستى، به دست خالق هستى است. لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ ... خَلَقَ كُلَّ شَيْ ءٍ
6- آفرينش، حساب و كتاب دارد. «فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً»
7- تدبير هستى، بسيار دقيق است. «تَقْدِيراً»

سوره الفرقان، آيه 3

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ وَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُوراً «3»
 (مشركان) به جاى او خدايانى گرفتند كه هيچ چيز نمى آفرينند، ولى خود آفريده شده اند. (اين معبودهاى دروغين حتّى) مالك هيچ گونه ضرر و نفعى براى خود نيستند و (براى ديگران) اختيار مرگ و حيات و قيامت را ندارند.

پيام ها:
1- خداگرايى، فطرى است و اگر كسى خداى يكتا را رها كند، سراغ خدايان دروغين مى رود. «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً»
2- با مشركان نيز مستدل سخن بگوييد. لا يَخْلُقُونَ ... لا يَمْلِكُونَ حيوان، نفعى را به خود مى رساند و شرّى را از خود دور مى كند، امّا بت ها بر هيچ يك از اين دو قدرت ندارند و از حيوان هم كمترند.
3- دليل بندگى انسان، قدرت خداوند بر حلّ مشكلات و بازشدن گره هاى اوست و بت ها فاقد اين آثارند. «لا يَمْلِكُونَ»
4- كسى كه از خود ضررى را دفع نكند و براى خود نفعى را جلب نكند، براى ديگران حتماً كارى نخواهد كرد. «لِأَنْفُسِهِمْ»
5- دفع ضرر، بر جلب منفعت مقدّم است. ( «لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا» كه دفع ضرر است بر «وَ لا نَفْعاً» كه جلب منفعت است، مقدّم شده است.)
6- كار انسان، يا بايد با هدف دنيوى همراه باشد، يا با هدف اخروى و بت ها در