صفحه ٢٠٢

نكته ها:
كلمه ى «حيف» به معناى خروج از اعتدال، از روى ظلم و جور است.
پيام ها:
1- بى ايمانى، يك مرض روحى است. وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ... أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ 
2- دليل اعراض از داورى پيامبر سه چيز است: بيمارى هاى روحى، ترديد و سوءظن. «أَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»
3- شك و سوءظن به خدا، ظلم است. (ظلم به خود و انبيا) «أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»

سوره النور، آيه 51

إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «51»
 (ولى) هنگامى كه مؤمنان را به خدا وپيامبرش فراخوانند، تا ميانشان داورى كند، سخنشان جز اين نيست كه مى گويند: شنيديم واطاعت كرديم، اينان همان رستگارانند.

نكته ها:
چهار آيه ى قبل، برخورد منافقان نسبت به داورى پيامبر اسلام را ترسيم كرد و اين آيه برخورد مؤمنان واقعى را مطرح مى كند، تا مردم در خود بنگرند كه در برابر حكم خداوند از كدام دسته هستند.
پيام ها:
1- حرف و راه مؤمن در برابر حكم خدا و رسول، هميشه يكى است. «إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ»
2- تسليم در برابر حقّ، شيوه دائمى مؤمنان است. كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ ... سَمِعْنا وَ أَطَعْنا
3- توجّه مؤمن به راهى است كه دعوت مى شود، نه شخصيت دعوت كننده. «دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»