صفحه ٣٥٦

8- در برابر سرمايه داران اسرافگر، كرنش نكنيد. «لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ»
9- تولّى  و تبرّى بايد با هم باشد. «أَطِيعُونِ- لا تُطِيعُوا»
10- اسراف، فساد است و اسرافكار، مفسد. «الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ»
11- از مرفّهان بى درد، اميد اصلاح نداشته باشيد كه اصلاح تنها در سايه ى مكتب انبياست. «وَ لا يُصْلِحُونَ»
12- اسرافكاران، كار خودرا توجيه مى كنند وخود را صالح مى دانند. «لا يُصْلِحُونَ»

سوره الشعراء، آيه 153 - 154

قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ «153»
 (قوم ثمود به جاى ايمان آوردن به صالح) گفتند: همانا تو از سحر شدگانى.
ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «154»
تو جز بشرى مثل ما نيستى. پس اگر از راستگويانى، نشانه (و معجزه) اى بياور.

پيام ها:
1- به انبيا دو تهمت مى زدند: سحركننده، «ساحِرٍ»* و سحرشده. «الْمُسَحَّرِينَ»
2- بدتر از عصيان، توجيه كردن آن است. در برابر فرمان «أَطِيعُونِ» عصيان خود را توجيه كرده ومى گفتند: تو سحر شده اى وقابل پيروى نيستى. «الْمُسَحَّرِينَ»
3- نبوّت ومعجزه، متلازمند. «فَأْتِ بِآيَةٍ» (معجزه، نشانه ى صداقت انبياست)

سوره الشعراء، آيه 156- 155

قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ «155» وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ «156»
صالح (در پاسخ معجزه خواهى مردم) گفت: اين ماده شترى است (كه با اراده ى خداوند، از درون كوه خارج شد). براى اوست سهمى از آب (يك روز) و براى شما روز ديگرى معيّن شده است. و به آن آسيبى نرسانيد كه عذاب روز سهمگين، شما را فرا مى گيرد.