صفحه ٣٢٧

تَدْعُونَ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ»
20- در عقايد، تقليد ممنوع است. «وَجَدْنا آباءَنا»
21- گاهى آداب ورسوم نياكان، مانعى بر راه عقل ومنطق است. «وَجَدْنا آباءَنا»
22- سابقه، دليل حقّانيّت نيست. «وَجَدْنا آباءَنا»
23- بت پرستان نيز بى اثر بودن بت ها را باور دارند، فقط گرفتار نياكان خود هستند. «بَلْ وَجَدْنا آباءَنا»
24- تعصّب و قوم گرايى ممنوع است. «وَجَدْنا آباءَنا»
25- جهل و ساده انديشى، بستر و زمينه ى انحراف است. «أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ» (شرك مبناى علمى و برهانى ندارد)
26- تدبّر و تعقّل براى انسان، يك ضرورت است. «أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ»
27- مناظره، بحث واحتجاج، ميان افكار گوناگون لازم است. أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ ...

سوره الشعراء، آيه 77 - 82

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعالَمِينَ «77»
البتّه اين بت ها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار جهانيان (كه محبوب من است).
الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ «78» وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ «79» وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ «80» وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ «81»
همان پروردگارى كه مرا آفريد و همو راهنماييم مى كند. او كه مرا (هنگام گرسنگى) طعام مى دهد و (هنگام تشنگى) سيرابم مى نمايد. و هر گاه بيمار شوم، همو مرا شفا مى بخشد. او كسى است كه مرا مى ميراند، سپس زنده ام مى كند.
وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ «82»
او كسى است كه اميد دارم روز جزا خطاهاى مرا ببخشد.