صفحه ٣٢٩

وَ يَسْقِينِ»
11- توجّه به نعمت هاى معنوى، بر توجّه به نعمت هاى مادّى مقدّم است. ابتدا فرمود: فَهُوَ يَهْدِينِ ...، آنگاه فرمود: يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ ...
12- در پيدايش بيمارى، خود ما مقصّريم. «مَرِضْتُ» و نفرمود: «أمرضنى»
13- شفا از خداست. دارو وسيله است وتأثير آن نيز به اراده اوست. «فَهُوَ يَشْفِينِ»
14- شفاى روح و شفاى جسم در كنار هم لازم است. «فَهُوَ يَهْدِينِ- فَهُوَ يَشْفِينِ»
15- در سخن و خطابه، آهنگين بودن كلمات يك ارزش است. «يَهْدِينِ- يَسْقِينِ- يَشْفِينِ- يُحْيِينِ»
16- در جهان بينى الهى، مرگ پايان كار نيست، يكى از مراحل زندگى است. «يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ»
17- همه كاره ى هستى خداست. (توحيد افعالى) «يَهْدِينِ- يَسْقِينِ- يَشْفِينِ- يُحْيِينِ»
18- مرگ نيز نعمت است. وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ... مرگ در رديف نعمت ها آمده است.
19- هر كجا زمينه شرك وجود دارد، شرك زدايى لازم است. (در نعمت هدايت، اطعام و شفا، سه بار كلمه ى «هو» به كار رفته است، ولى در خلقت و مرگ و حيات، اين كلمه به كار نرفته، شايد به اين خاطر كه خلقت و مرگ را همه به خدا نسبت مى دهند و جاى شرك نيست، ولى ارشاد و اطعام و شفا به مردم، دارو، پزشك و غذا نسبت داده مى شود. لذا قرآن براى زنده نگاه داشتن روحيّه توحيد، كلمه ى «هو» را بكار برد، يعنى همه ى كارها بدست اوست).
20- يكى از فلسفه هاى عبادت، تشكّر از خداوند است. (ابراهيم به عمو و قوم خود فرمود: «ما تَعْبُدُونَ» چه چيزى را مى پرستيد؟ گفتند: بت. حضرت ابراهيم در اين آيات، فلسفه ى عبادت خدا را بيان مى كند). «خَلَقَنِي- يَهْدِينِ- يُطْعِمُنِي- يَسْقِينِ- يَشْفِينِ- يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ»
21- هيچ كس از الطاف الهى بى نياز نيست. أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ ... در جايى كه حضرت ابراهيم خليل اللّه خود را نيازمند مغفرت الهى بداند، تكليف ما روشن است.
22- عفو الهى، فضل اوست نه استحقاق ما. «أَطْمَعُ» آرى، به اعمال خود تكيه