صفحه ٦١٣

ابو لهب سخت برآشفت و از سوز دل خود پيوسته مرا كتك مى زد، در اينجا همسر عباس «ام الفضل» حاضر بود چوبى برداشت و محكم بر سر ابو لهب كوبيد، و گفت: اين مرد ضعيف را تنها گير آورده اى سر ابو لهب شكست و خون جارى شد، و بعد از هفت روز بدنش عفونت كرد و دانه هايى همچون «طاعون» بر پوست تنش ظاهر شد، و با همان بيمارى از دنيا رفت.
عفونت بدن او به حدى بود كه جمعيت جرأت نمى كردند نزديك او شوند، او را به بيرون مكّه بردند، و از دور آب بر او ريختند، و سپس سنگ بر او پرتاب كردند تا بدنش زير سنگ و خاك پنهان شد!
 (آيه 4)- در اين آيه به وضع همسرش «ام جميل» پرداخته، مى فرمايد:
 «و (نيز) همسرش، در حالى كه هيزم كش (دوزخ) است» (وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ).
 (آيه 5)- «و در گردنش طنابى است از ليف خرما»! (فِي جِيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ).
در اين كه همسر ابو لهب كه خواهر «ابو سفيان» و عمه «معاويه» بود و در عداوتها و كارشكنيهاى شوهرش بر ضد اسلام شركت داشت حرفى نيست، اما در اين كه قرآن چرا او را «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» (زنى كه هيزم بر دوش مى كشد) توصيف كرده، بعضى گفته اند: اين به خاطر آن است كه بوته هاى خار را بر دوش مى كشيد، و بر سر راه پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى ريخت تا پاهاى مباركش آزرده شود.

 «پايان سوره مسد»