صفحه ٤١٤

بار ديگر ميوه در اينجا مطرح شده است؟
در پاسخ مى گوئيم: اما اين كه بعضى از ميوه ها بالخصوص ذكر شده مانند انگور و زيتون و خرما (به قرينه درخت نخل) به خاطر اهميت فوق العاده اى است كه از ميان ميوه ها دارند، و اما اين كه چرا «فاكهه» (ميوه) جداگانه از «حدائق» (باغها) ذكر شده؟ ممكن است به خاطر اين باشد كه باغها منافع ديگرى غير از ميوه نيز دارند، منظره زيبا، طراوت و هواى سالم و مانند آن.
از اين گذشته برگ بعضى از درختان و ريشه و پوست بعضى ديگر، جزء مواد غذائى هستند (مانند چاى و دارچين و زنجبيل و امثال آن) به علاوه برگهاى بسيارى از درختان خوراك مناسبى براى حيوانات است و مى دانيم آنچه در آيات فوق آمده، هم خوراك انسان را شامل مى شود، هم خوراك حيوان را.
 (آيه 32)- و لذا در اين آيه مى افزايد: «تا وسيله اى براى بهره گيرى شما و چارپايانتان باشد» (مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ).
 «متاع» هر چيزى است كه انسان از آن متمتع و بهره مند مى شود.
 (آيه 33)- صيحه رستاخيز: بعد از ذكر قسمت قابل توجهى از مواهب الهى و نعم دنيوى، به بيان معاد و گوشه اى از حوادث رستاخيز و سرنوشت مؤمنان و كافران مى پردازد، تا از يكسو اعلام كند كه اين مواهب و متاع هر چه باشد زود گذر است و نقطه پايانى دارد، و از سوى ديگر وجود اينها دليلى است بر قدرت خداوند بر همه چيز و بر مسأله معاد.
مى فرمايد: «هنگامى كه آن صداى مهيب [- صيحه رستاخيز] بيايد» كافران و مجرمان در اندوه عميقى فرو مى روند (فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ).
 «صاخّه» در اينجا اشاره به «نفخه دوم صور» است، همان صيحه عظيمى كه صيحه بيدارى و حيات مى باشد و همگان را زنده كرده، به عرصه محشر دعوت مى كند.
 (آيه 34)- و لذا بلافاصله بعد از آن مى افزايد: «در آن روز كه انسان از برادر خود مى گريزد» (يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ).