صفحه ٣٤١

(آيه 3)- سپس در اين آيه به عنوان يك استفهام انكارى مى افزايد: «آيا انسان مى پندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد»؟ (أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ).
 (آيه 4)- «آرى! قادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب كنيم» (بَلى  قادِرِينَ عَلى  أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ).
اين تعبير مى تواند اشاره لطيفى به خطوط سر انگشت انسانها باشد كه مى گويند كمتر انسانى در روى زمين پيدا مى شود كه خطوط سر انگشت او با ديگرى يكسان باشد.
 (آيه 5)- در اين آيه به يكى از علل حقيقى انكار معاد اشاره كرده، مى فرمايد: انسان شك در معاد ندارد «بلكه او مى خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند»! (بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ).
او مى خواهد از طريق انكار معاد، كسب آزادى براى هرگونه هوسرانى و ظلم و بيدادگرى و گناه بنمايد، هم وجدان خود را از اين طريق اشباع كاذب كند، و هم در برابر خلق خدا مسؤوليتى براى خود قائل نباشد.
 (آيه 6)- و لذا به دنبال آن مى افزايد: «مى پرسد قيامت كى خواهد بود»؟! (يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ).
آرى! او براى گريز از مسؤوليتها استفهام انكارى در باره وقت قيامت مى كند، تا راه را براى فجور خود بگشايد.

«محكمه وجدان»يا قيامت صغرى!
 از قرآن مجيد به خوبى استفاده مى شود كه روح و نفس انسانى داراى سه مرحله است:
1- «نفس اماره» يعنى روح سركش كه پيوسته انسان را به زشتيها و بديها دعوت مى كند، و شهوات و فجور را در برابر او زينت مى بخشد.
2- «نفس لوّامه» كه در آيات مورد بحث به آن اشاره شد، روحى است بيدار و نسبتا آگاه، هر چند هنوز در برابر گناه مصونيت نيافته گاه لغزش پيدا مى كند. و در دامان گناه مى افتد اما كمى بعد بيدار مى شود و توبه مى كند و به مسير سعادت باز مى گردد.