صفحه ١٩٢

دهند، سر انجام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وارد مدينه شد.
زيد بن ارقم مى گويد: من از شدت اندوه و شرم در خانه ماندم و بيرون نيامدم.
در اين هنگام سوره منافقين نازل شد، و زيد را تصديق، و عبد اللّه را تكذيب كرد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گوش زيد را گرفت و فرمود: اى جوان! خداوند سخن تو را تصديق كرد خداوند آياتى از قرآن را در باره آنچه تو گفته بودى نازل كرد.
هنگامى كه اين آيات نازل شد و دروغ عبد اللّه ظاهر گشت بعضى به او گفتند:
خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله برو تا براى تو استغفار كند، عبد اللّه سرش را تكان داد و سخنان ناروائى گفت. در اينجا آيه (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا) نازل گرديد.
تفسير:
نشانه هاى ديگرى از منافقان-
اين آيه و آيات بعد از آن همچنان ادامه بيان اعمال منافقان و نشانه هاى گوناگون آنهاست، مى فرمايد: «هنگامى كه به آنها گفته شود: بيائيد تا رسول خدا براى شما استغفار كند، سرهاى خود را (از روى استهزاء و كبر و غرور) تكان مى دهند و آنها را مى بينى كه از سخنان تو اعراض كرده و تكبر مى ورزند» (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ).
روشن است كه روح اسلام، تسليم در برابر حق است و كبر و غرور؛ هميشه مانع اين تسليم است، به همين دليل يكى از نشانه هاى منافقان، بلكه يكى از انگيزه هاى نفاق را همين خود خواهى و خود برتربينى و غرور مى توان شمرد.
 (آيه 6)- در اين آيه براى رفع هرگونه ابهام در اين زمينه، مى افزايد: به فرض كه آنها نزد تو بيايند و براى آنها استغفار كنى، زمينه آمرزش در آنها وجود ندارد بنابر اين «براى آنها تفاوت نمى كند كه، خواه استغفار كنى يا نكنى، هرگز خداوند آنان را نمى بخشد»! (سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ).
دليل آن هم اين است كه: «خداوند قوم فاسق را هدايت نمى كند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ). چرا كه در گناه اصرار مى ورزند و در برابر حق مستكبرند.
استغفار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تنها در صورتى اثر مى گذارد كه زمينه مساعد و قابليت لازم فراهم شود، اگر به راستى آنها توبه كنند و سر تسليم در مقابل حق فرود آورند،