صفحه ٢٥٦

(آيه 49)- در اين آيه مى افزايد: «و اگر رحمت پروردگارش به ياريش نيامده بود (از شكم ماهى) بيرون افكنده مى شد در حالى كه نكوهيده بود» (لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ).
منظور از «نعمت» در آيه فوق همان توفيق توبه و شمول رحمت الهى است.
 (آيه 50)- لذا در اين آيه مى فرمايد: «ولى پروردگارش او را برگزيد و از صالحان قرار داد» (فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ).
و به دنبال آن مأموريت هدايت قومش را مجددا بر عهده او گذارد و او به سراغ آنها آمد، و همگى ايمان آوردند.
 (آيه 51)- مى خواهند تو را نابود كنند اما نمى توانند! اين آيه و آيه بعد كه پايان سوره «قلم» را تشكيل مى دهد، در حقيقت تعقيب چيزى است كه در آغاز اين سوره در باره نسبت جنون از ناحيه دشمنان به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمده، نخست مى فرمايد: «نزديك است كافران هنگامى كه آيات قرآن را مى شنوند با چشم زخم خود تو را از بين ببرند و مى گويند: او ديوانه است» (وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ).
آنها وقتى آيات قرآن را مى شنوند آنقدر مجذوب مى شوند و در برابر آن اعجاب مى كنند كه مى خواهند تو را چشم بزنند (زيرا چشم زدن معمولا در برابر امورى است كه بسيار اعجاب انگيز باشد) اما در عين حال مى گويند: تو ديوانه اى، و اين راستى شگفت آور است، ديوانه و پريشان گوئى كجا و اين آيات اعجاب انگيز جذاب و پرنفوذ كجا؟
 (آيه 52)- و سر انجام در آخرين آيه مى افزايد: «در حالى كه اين (قرآن) جز مايه بيدارى براى جهانيان نيست» (وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ).
معارفش روشنگر، انذارهايش آگاه كننده، مثالهايش پر معنى، تشويقها و بشارتهايش روحپرور، و در مجموع مايه بيدارى خفتگان و يادآورى غافلان است، با اين حال چگونه مى توان نسبت جنون به آورنده آن داد؟