صفحه ٦٥

(آيه 59)- بار ديگر به دنبال اين نعمت بهشتى مى فرمايد: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
 (آيه 60)- و در پايان اين بحث مى گويد: «آيا جزاى نيكى جز نيكى است»؟
 (هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ).
آيا آنها كه در دنيا كار نيك كرده اند جز پاداش نيك الهى انتظارى در باره آنها مى رود؟
 «احسان» چيزى برتر از عدالت است، زيرا عدالت اين است كه انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، و آنچه متعلق به اوست بگيرد، ولى احسان اين است كه انسان بيش از آنچه وظيفه اوست انجام دهد، و كمتر از آنچه حق اوست بگيرد.
 (آيه 61)- باز در اينجا از بندگان اقرار مى گيرد كه: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنيد»؟ (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ).
چرا كه اين قانون يعنى؛ جزاى احسان به احسان خود نعمتى است بزرگ از ناحيه خداوند بزرگ، و نشان مى دهد كه پاداش او در برابر اعمال بندگان نيز در خور كرم اوست نه در خور اعمال آنها، تازه اگر آنها عملى دارند و اطاعتى مى كنند آن هم به توفيق و لطف خداست و بركاتش نيز به خودشان مى رسد.
 (آيه 62)- دو بهشت ديگر با اوصاف شگفت آورش! در ادامه بحث گذشته كه پيرامون دو بهشت خائفان با ويژگيهاى والا سخن مى گفت در اينجا از دو بهشت سخن مى گويد كه در مرحله پايينتر و طبعا براى افرادى است كه در سطح پائينترى از ايمان و خوف از پروردگار قرار دارند، و به تعبير ديگر هدف بيان وجود سلسله مراتب به تناسب ايمان و عمل صالح است.
نخست مى فرمايد: «و پايين تر از آنها دو باغ بهشتى ديگر است» (وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ).
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى خوانيم كه در تفسير اين آيه فرمود:
 «دو بهشت كه بناى آنها و هر چه در آنهاست از نقره است، و دو بهشت است كه بناى آنها و هر چه در آنهاست از طلاست».