صفحه ٦٢٠

تمانع است، مى فرمايد: «اگر در زمين و آسمان خدايانى جز خداوند يگانه بود زمين و آسمان به فساد كشيده مى شد و نظام جهان به هم مى خورد، پس منزه است خداوندى كه پروردگار عرش است از آنچه آنها توصيف مى كنند»!
د) دعوت عمومى انبيا به خداوند يگانه-
اين دليل ديگرى براى اثبات توحيد است، چرا كه اگر دو واجب الوجود در عالم بود هر دو بايد منبع فيض باشند، چرا كه يك وجود بى نهايت كامل ممكن نيست در نور افشانى بخل ورزد، زيرا عدم فيض براى وجود كامل نقص است، و حكيم بودن او ايجاب مى كند كه همگان را مشمول فيض خود قرار دهد.
حضرت على عليه السّلام در وصيت نامه اش به امام مجتبى عليه السّلام مى فرمايد: «بدان فرزندم! اگر پروردگارت همتائى داشت فرستادگان او به سراغ تو مى آمدند و آثار ملك و سلطان او را مشاهده مى كردى، و به افعال و صفاتش آشنا مى شدى ولى او معبود يكتاست همان گونه كه خودش توصيف كرده است».

2- شاخه هاى پربار توحيد:
معمولا براى توحيد چهار شاخه ذكر مى كنند:
الف) توحيد ذات 
 (آنچه در بالا شرح داده شده).
ب) توحيد صفات 
يعنى خداوند نه صفاتش زائد بر ذات اوست، و نه جدا از يكديگرند، بلكه وجودى است تمامش علم، تمامش قدرت، تمامش ازليت و ابديت.
اگر غير از اين باشد لازمه اش تركيب است، و اگر مركب باشد محتاج به اجزا مى شود و شى ء محتاج هرگز واجب الوجود نخواهد بود.
ج) توحيد افعالى 
يعنى هر وجودى، هر حركتى، هر فعلى در عالم است به ذات پاك خدا بر مى گردد؛ حتى افعالى كه از ما سر مى زند به يك معنى از اوست، او به ما قدرت و اختيار و آزادى اراده داده، بنابر اين در عين حال كه ما فاعل افعال خود هستيم، و در مقابل آن مسؤوليم، از يك نظر فاعل خداوند است، زيرا همه آنچه داريم به او باز مى گردد.
د) توحيد در عبادت:
يعنى؛ تنها بايد او را پرستش كرد و غير او شايسته