صفحه ٣٧٩

ولايت و امامت امير مؤمنان على عليه السّلام كه مورد اختلاف و گفتگو از سوى جمعى بود، يا به مسأله ولايت بطور اعم تفسير شده است.
 (آيه 4)- سپس مى افزايد: «چنين نيست كه آنها فكر مى كنند و به زودى مى فهمند» (كَلَّا سَيَعْلَمُونَ).
 (آيه 5)- «باز هم چنين نيست و به زودى مى فهمند» (ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ).
 «آن روز با خبر مى شوند كه فرياد وا حسرتاى آنها بلند است، و از تفريط و كوتاهى خود سخت پشيمان مى شوند». (زمر/ 56) آن روز كه امواج عذاب گرداگرد آنها را مى گيرد، و تقاضاى بازگشت به دنيا را مى كنند «آيا راهى به بازگشت وجود دارد». (شورى/ 44) حتى در لحظه مرگ كه حجابها از برابر چشم انسان كنار مى رود و حقايق عالم ديگر در برابر او آشكار مى شود و به برزخ و معاد يقين پيدا مى كند در همان لحظه نيز فريادش بلند مى شود كه:
 «مرا بازگردانيد تا عمل صالحى انجام دهم». (مؤمنون/ 99 و 100)
 (آيه 6)- همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار ...
از اين آيه به بعد در حقيقت پاسخى است به سؤالاتى كه منكران معاد و اختلاف كنندگان در اين نبأ عظيم داشته اند، زيرا در اين آيات گوشه اى از نظام حكيمانه اين عالم هستى كه نقش بسيار مؤثرى در زندگى انسانها دارد بيان شده است، كه از يك سو دليل روشنى بر قدرت خدا بر همه چيز و از جمله تجديد حيات مردگان است و از سوى ديگر اشاره به اين است كه اين نظام حكيمانه نمى تواند بيهوده و عبث باشد، در حالى كه اگر با پايان اين زندگى مادّى دنيا؛ همه چيز پايان يابد، مسلما طرحى عبث و بيهوده خواهد بود.
و به اين ترتيب از دو جهت، استدلال براى مسأله معاد محسوب مى شود، از طريق «برهان قدرت» و «برهان حكمت».
و در يازده آيه به دوازده نعمت مهم، با تعبيراتى آميخته با لطف و محبت، و توأم با استدلال و تحريك عواطف، اشاره شده است، نخست از زمين شروع