صفحه ١٥٠

اصولا يكى از بزرگترين بدبختيها و مصائب انسان خود فراموشى است، چرا كه ارزشها و استعدادها و لياقتهاى ذاتى خود را كه خدا در او نهفته و از بقيه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشى مى سپرد، و اين مساوى با فراموش كردن انسانيت خويش است، و چنين انسانى تا سر حد يك حيوان درّنده سقوط مى كند، و همّتش چيزى جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود! و اينها همه عامل اصلى فسق و فجور بلكه اين خود فراموشى بدترين مصداق فسق و خروج از طاعت خداست.
لذا در پايان آيه مى گويد: «آنها فاسقانند» (أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ).
 (آيه 20)- در اين آيه به مقايسه اين دو گروه (گروه مؤمنان با تقوا، و متوجه به مبدأ و معاد، و گروه فراموشكاران خدا كه گرفتار خود فراموشى شده اند) پرداخته، مى گويد: «هرگز دوزخيان و بهشتيان يكسان نيستند» (لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ).
نه در اين دنيا، نه در معارف، نه در نحوه تفكّر، نه در طرز زندگى فردى و جمعى و هدف آن، و نه در آخرت و پاداشهاى الهى، خط اين دو گروه در همه جا، و همه چيز، از هم جداست، يكى به ياد خدا و قيامت و احياى ارزشهاى والاى انسانى، و اندوختن ذخائر براى زندگى جاويدان است، و ديگرى غرق شهوات و لذات مادى و گرفتار فراموشى همه چيز و اسير بند هوى و هوس.
و به اين ترتيب انسان بر سر دو راهى قرار دارد يا بايد به گروه اول بپيوندد يا به گروه دوم و راه سومى در پيش نيست.
و در پايان آيه به صورت يك حكم قاطع مى فرمايد: «اصحاب بهشت رستگار و پيروزند» (أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ).
نه تنها در قيامت رستگار و پيروزند كه در اين دنيا نيز پيروزى و آرامش و نجات از آن آنهاست، و شكست در هر دو جهان نصيب فراموشكاران است.
 (آيه 21)- اگر قرآن بر كوهها نازل مى شد از هم مى شكافتند! در تعقيب آيات گذشته كه از طرق مختلف براى نفوذ در قلوب انسانها