صفحه ٥٩٠

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

 (آيه 1)- از آنجا كه در سوره قبل شرح نابودى اصحاب الفيل و لشكريان «ابرهه»- كه به قصد نابود كردن خانه كعبه آمده بودند- آمد، در اولين آيه اين سوره كه در واقع تكميلى است براى سوره «فيل» مى فرمايد: كيفر لشكر فيل سواران «به خاطر اين بود كه قريش (به اين سرزمين مقدس) الفت گيرند» و زمينه ظهور پيامبر فراهم شود (لِإِيلافِ قُرَيْشٍ).
زيرا آنها و تمام اهل «مكّه» به خاطر مركزيت و امنيت اين سرزمين در آنجا سكنى گزيده بودند، بسيارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى آمدند، مراسم حج را به جا مى آوردند و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند و از بركات مختلف اين سرزمين استفاده مى نمودند.
همه اينها در سايه امنيت ويژه آن بود، اگر با لشكركشى ابرهه و امثال او اين امنيت خدشه دار مى شد يا خانه كعبه ويران مى گشت ديگر كسى با اين سرزمين الفتى پيدا نمى كرد.
 (آيه 2)- در اين آيه مى افزايد: «الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه» و به خاطر اين الفت به آن بازگردند! (إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ).
ممكن است منظور الفت بخشيدن قريش به اين سرزمين مقدس باشد كه آنها در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به اين كانون مقدس را از دل نبرند، و به خاطر امنيتش به سوى آن باز گردند، نكند تحت تأثير مزاياى زندگى سرزمين يمن و شام واقع شوند و «مكّه» را خالى كنند.
و يا اين كه منظور ايجاد الفت ميان قريش و ساير مردم در طول اين دو سفر بزرگ است، چرا كه بعد از داستان ابرهه مردم با ديده ديگرى به آنها مى نگريستند، و براى كاروان قريش احترام و اهميت و امنيت قائل بودند.
مى دانيم زمين «مكّه» باغ و زراعتى نداشت، دامدارى آن نيز محدود بود،