صفحه ٦١٨

اين حديث به خوبى نشان مى دهد كه «صمد» مفهوم بسيار جامع و وسيعى دارد كه هرگونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدسش نفى مى كند.
 (آيه 3)- سپس در اين آيه به ردّ عقايد نصارى و يهود و مشركان عرب كه براى خداوند فرزندى، يا پدرى قائل بودند، پرداخته، مى فرمايد: « (هرگز) نزاد و زاده نشد» (لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ).
در مقابل اين بيان، سخن كسانى است كه معتقد به تثليث (خدايان سه گانه) بودند، خداى پدر، و خداى پسر، و روح القدس! «يهود گفتند: عزير پسر خداست! و نصارا گفتند: مسيح پسر خداست! اين سخنى است كه با زبان خود مى گويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، لعنت خدا بر آنها باد چگونه از حق منحرف مى شوند»! (توبه/ 30).
مشركان عرب نيز معتقد بودند كه ملائكه دختران خدا هستند! «آنها براى خدا پسران و دخترانى به دروغ و از روى جهل ساختند»! (انعام/ 100).
 (آيه 4)- و بالاخره در آخرين آيه اين سوره مطلب را در باره اوصاف خدا به مرحله كمال رسانده، مى فرمايد: «و براى او هيچ گاه شبيه و مانندى نبوده است» (وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ).
 «كفو» در اصل به معنى همطراز در مقام و منزلت و قدر است، و سپس به هرگونه شبيه و مانند اطلاق مى شود.
مطابق اين آيه تمام عوارض مخلوقين، و صفات موجودات، و هرگونه نقص و محدوديت از ذات پاك او منتفى است، اين همان توحيد ذاتى و صفاتى است، در مقابل توحيد عددى و نوعى.
بنابر اين، او نه شبيهى در ذات دارد، نه مانندى در صفات، و نه مثلى در افعال، و از هر نظر بى نظير و بى مانند است.
امير مؤمنان على عليه السّلام در خطبه 186 نهج البلاغه مى فرمايد: «او كسى را نزاد كه خود نيز مولود باشد، و از كسى زاده نشد تا محدود گردد، ... مانندى ندارد تا با او همتا گردد، و شبيهى براى او تصور نمى شود تا با او مساوى باشد».