صفحه ٥٧٩

از كبر و غرور ناشى از ثروت مايه مى گيرد پرداخته، مى افزايد: «همان كسى كه مال فراوانى جمع آورى و شماره كرده» بى آنكه مشروع و نامشروع آن را حساب كند (الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ).
آنقدر به مال و ثروت علاقه دارد كه پيوسته آنها را مى شمرد، و هر درهم و دينارى براى او بتى است، نه تنها شخصيت خويش كه تمام شخصيتها را در آن خلاصه مى بيند، و طبيعى است كه چنين انسان گمراه و ابلهى مؤمنان فقير را پيوسته به باد سخريه بگيرد.
به هر حال آيه ناظر به ثروت اندوزانى است كه مال را نه به عنوان يك وسيله بلكه به عنوان يك هدف مى نگرند، و در جمع آورى آن هيچ قيد و شرطى قائل نيستند، از حلال و حرام و تجاوز بر حقوق ديگران، از طريق شرافتمندانه و يا طرق پست و رذيلانه آن را جمع آورى مى كنند، و آن را تنها نشانه عظمت و شخصيت مى دانند.
آنها مال را براى رفع نيازهاى زندگى نمى خواهند، و به همين دليل هر قدر بر اموالشان افزوده شود حرصشان بيشتر مى گردد، و گر نه مال در حدود معقول و از طرق مشروع نه تنها مذموم نيست، بلكه در قرآن مجيد گاهى از آن به عنوان «فضل اللّه» تعبير شده، آنجا كه مى فرمايد: «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ؛ و از فضل خدا بطلبيد» (جمعه/ 10) و در جاى ديگر از آن تعبير به خير مى كند: «بر شما مقرر شده كه وقتى مرگ يكى از شما فرا رسد اگر خيرى از خود به يادگار گذارده وصيت كند». (بقره/ 180).
چنين مالى مسلما نه مايه طغيان است، نه وسيله تفاخر، نه بهانه استهزاى ديگران، اما مالى كه معبود است و هدف نهائى ننگ است و ذلت، و مصيبت است و نكبت، و مايه دورى از خدا و خلود در آتش دوزخ است.
و غالبا جمع آورى مقدار زيادى از اين مال جز با آلودگيهاى فراوان ممكن نمى شود.