صفحه ٤٣٠

استفهام توبيخى شديد و در عين حال توأم با نوعى لطف و محبت مى فرمايد: «اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخته»؟ (يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ).
به مقتضاى ربوبيتش پيوسته او را در كنف حمايت خود قرار داده، و تربيت و تكامل را بر عهده گرفته، و به مقتضاى كرمش او را بر سر خوان نعمت خود نشانده، و از تمام مواهب مادى و معنوى برخوردار ساخته است.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمده است كه هنگام تلاوت اين آيه فرمود: «غرّه جهله؛ جهل و نادانيش او را مغرور و غافل ساخته است»! و از اينجا روشن مى شود هدف اين است كه با تكيه بر مسأله ربوبيت و كرم خداوند غرور و غفلت و جهل انسان را در هم بشكند.
 (آيه 7)- سپس براى بيدار ساختن اين انسان غافل به گوشه اى از كرم و الطافش به او در چهار مرحله اشاره كرده، مى فرمايد: «همان خدائى كه تو را آفريد، و سامان داد و منظم ساخت» (الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ).
 (آيه 8)- «و در هر صورتى كه مى خواست تو را تركيب نمود» (فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ).
در اين آيات و بسيارى ديگر از آيات قرآن خداوند اين انسان فراموشكار و مغرور را وادار به عرفان خويشتن مى كند از آغاز آفرينش در رحم مادر، تا لحظه تولد، و از آنگاه تا نمو و رشد كامل، وجود خويش را مورد بررسى دقيق قرار دهد، و ببيند در هر گام، و در هر لحظه، نعمت تازه اى از سوى آن منعم بزرگ به سراغش آمده، تا خود را سراپا غرق احسان او بيند و از مركب غرور و غفلت پايين آيد و طوق بندگى حق را بر گردن نهد.
 (آيه 9)- سپس به منشأ غرور و غفلت آنها اشاره كرده، مى فرمايد: «آن گونه كه شما مى پنداريد نيست بلكه شما روز جزا را منكريد» (كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ).
نه مسأله كرم خداوند مايه غرور شماست، و نه لطف و نعمتهاى او، بلكه ريشه اصلى را در عدم ايمان به روز رستاخيز بايد بيابيد.