صفحه ٣٦٣

آنها قوت و قدرت بخشيديم) و هر زمان بخواهيم جاى آنها را به گروه ديگرى مى دهيم» (نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِيلًا).
به راستى قرآن در اينجا انگشت روى نقطه حساسى گذارده، و آن پيوندهاى مختلف اجزاى وجود بشر است از عصبهاى كوچك و بزرگ كه همچون طنابهاى آهنين عضلات را به يكديگر مربوط مى سازد گرفته، تا رباطها و عضلات مختلف، آن چنان قطعات كوچك و بزرگ استخوان و گوشتهاى اندام انسان را به يكديگر محكم بسته كه از مجموع آنها يك واحد كاملا منسجم- كه آماده انجام هرگونه فعاليتى است- ساخته، اما روى هم رفته اين جمله كنايه از قدرت و قوت است.
اين آيه در ضمن غنا و بى نيازى ذات پاك خدا را، از آنها، و از اطاعت و ايمانشان، روشن مى سازد، تا بدانند اگر اصرارى براى ايمان آنهاست، در حقيقت لطف و رحمتى است از ناحيه پروردگار.
 (آيه 29)- سپس به كل بحثهائى كه در اين سوره آمده است- كه مجموعا يك برنامه جامع سعادت را ارائه مى دهد- اشاره كرده، مى گويد: «اين يك تذكر و يادآورى است، و هر كس بخواهد (با استفاده از آن) راهى به سوى پروردگارش برمى گزيند» (إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى  رَبِّهِ سَبِيلًا).
وظيفه ما نشان دادن راه است، نه اجبار بر انتخاب، اين شما هستيد كه بايد با عقل و درك خود، حق را از باطل تشخيص دهيد، و با اراده و اختيار خود تصميم بگيريد.
اين در حقيقت تأكيدى است بر آنچه در آغاز سوره گذشت كه فرمود: «ما راه را به او نشان داديم، خواه پذيرا شود و شكر اين نعمت را به جا آورد، يا روى گرداند و كفران كند».
 (آيه 30)- و از آنجا كه ممكن است افراد كوته فكر از تعبير فوق نوعى تفويض و واگذارى مطلق به بندگان تصور كنند، در اين آيه براى نفى اين توهّم مى افزايد: «و شما هيچ چيز را نمى خواهيد مگر اين كه خدا بخواهد» (وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ).
 «چرا كه خداوند دانا و حكيم بوده و هست» (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً).