صفحه ٣٣١

كنند» (لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ).
و از آنجا كه آنها ايرادى به اين موضوع نكردند معلوم مى شود آن را هماهنگ با كتب خود يافتند، و بر يقين آنها به نبوت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله افزوده شد.
لذا در جمله بعد مى افزايد: «و (هدف اين بود تا) بر ايمان مؤمنان بيفزايد» (وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً).
و بلافاصله بعد از ذكر اين جمله روى همان اهداف سه گانه به عنوان تأكيد باز مى گردد، و مجددا روى ايمان اهل كتاب، سپس مؤمنان و بعد به آزمون كفار و مشركان تكيه كرده، مى گويد: «و هدف اين بود كه اهل كتاب، و مؤمنان (در حقانيت قرآن) ترديد به خود راه ندهند، و بيمار دلان و كافران بگويند: خدا از اين توصيف چه منظورى دارد»؟! (وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا).
سپس به دنبال اين گفتگوها كه در باره چگونگى بهره گيرى مؤمنان و كافران بيمار دل از سخنان الهى بود مى افزايد: «اين گونه خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى سازد، و هر كس را بخواهد هدايت مى كند» (كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ).
جمله هاى گذشته به خوبى نشان مى دهد كه اين مشيت و اراده الهى در باره هدايت بعضى، و گمراهى بعضى ديگر، بى حساب نيست، آنها كه معاند و لجوج و بيمار دلند استحقاقى جز اين ندارند، و آنها كه در برابر فرمان خدا تسليم و مؤمنند مستحق چنين هدايتى هستند.
و در پايان آيه مى فرمايد: «و (به هر حال) لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمى داند، و اين جز هشدار و تذكرى براى انسانها نيست»! (وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى  لِلْبَشَرِ).
بنابر اين اگر سخن از نوزده نفر از خازنان دوزخ به ميان آمده مفهومش اين نيست كه لشكريان خداوند محدود به اينها هستند.
على عليه السّلام در نخستين خطبه نهج البلاغه مى فرمايد: آنگاه آسمانهاى بالا را از