صفحه ٢٢٤

(آيه 3)- در اين آيه شرح بيشترى پيرامون اين ماجرا داده، مى فرمايد:
 «به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود» (وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى  بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ).
اين راز دو مطلب بود: يكى نوشيدن عسل نزد همسرش زينب بنت جحش، و ديگرى تحريم نوشيدن آن بر خود در آينده بود، و منظور از همسر غير رازدارش در اين آيه «حفصه» بود، كه او اين سخن را شنيد و به «عايشه» بازگو كرد.
به هر حال؛ «هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت»؟ (فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا).
 «گفت: خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت» (قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ).
از مجموع اين آيه بر مى آيد كه بعضى از همسران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى كردند بلكه مسأله رازدارى كه از مهمترين شرائط يك همسر باوفاست نيز در آنها نبود.
 (آيه 4)- سپس روى سخن را به اين دو همسر- كه در توطئه بالا دست داشتند- كرده، مى گويد: «اگر شما از كار خود توبه كنيد (و دست از آزار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله برداريد به نفع شماست زيرا) دلهايتان با اين عمل از حق منحرف گشته» و به گناه آلوده شده (إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما).
منظور از اين دو نفر به اتفاق مفسران شيعه و اهل سنّت، «حفصه» و «عايشه» است كه به ترتيب دختران «عمر» و «ابو بكر» بودند.
سپس اضافه مى كند: «و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) چرا كه خداوند ياور اوست، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان او هستند» (وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ