صفحه ٣٥

سرشناس تر و معروفتر و ثروتمندتر از او پيدا مى شود.
در حقيقت گفته هاى قوم ثمود شباهت زيادى با گفته هاى مشركان مكّه داشت كه گاهى ايراد مى كردند: «چرا اين پيامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ چرا فرشته اى نازل نشده كه همراه او انذار كند»؟ (فرقان/ 7) سپس در پايان آيه مى گويد: آنها همين موضوع را دليل بر كذب پيامبرشان «صالح» گرفتند و گفتند: «او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است»! (بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ). چرا كه مى خواهد بر ما حكومت كند، و همه چيز را در قبضه خود بگيرد، و بر طبق هوسهايش رفتار كند.
 (آيه 26)- قرآن در پاسخ آنها مى گويد: «ولى فردا مى فهمند چه كسى دروغگوى هوسباز است»؟ (سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ).
همان زمان كه عذاب الهى فرا رسد و آنها را در هم كوبد و تبديل به يك مشت خاك و خاكستر شوند، و سپس مجازات بعد از مرگ نيز دامانشان را بگيرد مى فهمند اين گونه نسبتها شايسته چه كسى بوده است؟ و قبائى است براى قامت چه شخصى؟!
 (آيه 27)- سپس به داستان «ناقه» كه به عنوان معجزه و سند گوياى صدق دعوت صالح (ع) فرستاده شده بود اشاره كرده، مى افزايد: به صالح وحى كرديم كه «ما ناقه را براى آزمايش آنها مى فرستيم، در انتظار پايان كار آنها باش و صبر كن» (إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ).
 «ناقه» يعنى؛ همان شتر ماده اى كه به عنوان معجزه صالح فرستاده شد مسلما يك ناقه معمولى نبود، بلكه داراى ويژگيهاى خارق العاده اى بود، از جمله اين كه طبق روايت مشهورى اين ناقه از دل صخره اى از كوه برآمد، تا معجزه گويائى در برابر منكران لجوج باشد.
 (آيه 28)- روشن است كه قوم ثمود در اينجا در برابر آزمايش بزرگى قرار گرفتند، لذا در اين آيه مى افزايد: «و (به صالح گفتيم) به آنها خبر ده كه آب (قريه) بايد در ميان آنها تقسيم شود (يك روز سهم ناقه، و يك روز براى آنها) و هر يك در