صفحه ١٩٩

نمى کنند و به همین دلیل کمونیسم در هریک از این کشورها به رنگ خاصى درآمده است، بنابراین آنها هم طبعاً تنها مربوط به یک دسته از افراد بشر مى باشند.
   شکى نیست که آنها مدعى هستند باید اصولا طبقات و مرزها را از اجتماع برچید و جامعه جهانى بدون طبقات به وجود آورد ولى در صورتى که این نقشه در خارج پیاده نشود ـ  همانطور که تاکنون پیاده نشده و قراین نشان مى دهد که در آینده نیز پیاده نخواهد شد  ـ عملا مدافع منافع ملت خاصى خواهند بود.
   کار به صحّت و فساد این مکتبها و احزاب نداریم، منظور توضیح این نکته است که همه آنها در این نقطه ضعف بزرگ شریکند که قدرت ندارند یک وحدت فکرى در میان همه افراد بشر از همه نژادها و همه ملتها ایجاد کنند.
   ولى وحدت فکرى و عقیده اى که اسلام آن را پى ریزى نموده، جنبه خصوصى ندارد و حتى مخصوص به پیروان اسلام هم نیست بلکه پیروان مذاهب دیگر هم مى توانند شریک باشند.
   و لذا در اسلام برنامه وسیعى براى حفظ حقوق اقلیتهاى مذهبى که در محیط کشورهاى اسلامى زندگى مى کنند و دفاع از منافع آنها در نظر گرفته شده که وسعت آن با مطالعه کافى در منابع اسلامى روشن مى شود.

راه ایجاد وحدت فکرى
  اکنون به بررسى قسمتى از معارف و تعلیمات اسلام که مى تواند به این