صفحه ٢٠٠

هدف بزرگ ( ایجاد وحدت فکرى در میان ابناى بشر ) کمک کند، مى پردازیم:
 اصل توحید که اساس همه معارف اسلامى را تشکیل مى دهد، اسلام « اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ » ( خدایان پراکنده ) را که هم نشانه تشتت افکار و آراء و هم عامل مؤثرى براى تفرقه هاى اجتماعى محسوب مى گردد بکلى درهم کوبیده حتى به پیروان خود تعلیم مى دهد که در ذات و صفات خدا نیز تفرقه و تعددى وجود ندارد، ذات او بسیط و صفات او همه عین یکدیگرند.
   مى دانیم در اعصار پیشین یکى از عوامل تفرقه در میان اقوام همان مسأله اعتقاد به خدایان متعدد بود، که هر قوم و ملت و طایفه و گاهى هر شهرى براى خود « خدا » یا « خدایانى » داشتند که به هنگام پیروزى آنها بر اقوام دیگر، او هم پیروز مى شد و رسمیت مى یافت و به هنگام شکست او هم فراموش مى گردید !
   چنانکه « آلبرماله » در فصل مربوط به عقاید مذهبى « کلدانیان » مى نویسد:
   در اوایل امر در « کلده » نیز مانند « مصر » هر شهرى خداى مخصوص به خود داشت، پس از تشکیل دولتهاى بزرگ پرستش خدایان بلاد مختلف عمومیت یافت و خداى پایتخت « ربّ الارباب » ! شد; بدین لحاظ به روزگار « حمورابى »(134) چون بابل پایتخت کلده بود، خداى این شهر نیز که « ماردوک » نام داشت « ربّ الارباب » تمام کلده شناخته شد، و از آنجا