صفحه ١٠٤

و مقصود گوینده.
   3 ـ از کلمات بعضى دیگر ـ  مانند غزالى  ـ برمى آید که توریه مصداق کذب است ولى میزان قبح و فساد آن از کذب معمولى کمتر مى باشد.
   شاید وجه نظر آنها این باشد که در کذب معمولى هم ظاهر کلام خلاف واقع است، و هم قصد گوینده خلاف گویى است; ولى در « توریه » قصد کذب در کار نیست و لذا قبح و فساد آن کمتر است.
 

تفسیر تازه اى درباره توریه
 ولى در اینجا نکته اى است که شاید کلید حل مشکلات این بحث باشد و آن اینکه: « توریه » هر نوع اراده خلاف ظاهر نیست بلکه توریه مخصوص به مواردى است که کلام ذاتاً تاب دو معنى دارد و مى تواند قالب هریک از آن دو باشد. ولى ذهن به یکى از آن دو هنگام گفتن منصرف مى گردد مثلا جمله « اِنَّکُمْ لَسارِقُونَ; شما دزد هستید » که به برادران یوسف گفته شد معنى ابتدایى آن همان « سرقت فعلى » است ولى تاب اراده « سرقت قبلى » ( سرقت کردن یوسف را از پدر ) نیز دارد، منتها خلاف معنى ابتدایى آن است.
   یا اینکه هنگامى که از کسى مى پرسند که این لباس را فلان کس به شما اهدا کرده ؟ او در جواب به عنوان توریه مى گوید: « خدا او را عمر دهد »، شنونده چنین تصور مى کند که منظور گوینده این است که: « بله خدا او را عمر دهد » در حالى که چنین قصدى نداشته است.