صفحه ١٩

خود « جذب » مى کند ، تکرار یک عمل این اثر را بیشتر مى نماید و کم کم کیفیتى به نام « عادت » حاصل مى شود و اگر بیشتر شود بصورت « ملکه » درمى آید و به این ترتیب تمایل درونى انسان با ریشه دار شدن عادات و ملکات نسبت به انجام عمل بیشتر مى گردد ، این حقیقتى است که تجربه آن را بخوبى ثابت مى کند .
   بنابراین چنانکه عادات و ملکات اخلاقى در سایه تکرار عمل تشکیل مى گردد ، از همین طریق قابل زوال است ، یعنى نخست « عمل » سپس « تکرار » و بعد « تشکیل صفت و ملکه اخلاقى » است .
   البته تلقین ، تفکر ، تعلیمات صحیح و محیط سالم ـ  که آن هم اثر تلقینى دارد  ـ در فراهم آوردن زمینه در روح ، براى پذیرش و تشکیل اخلاق خوب بسیار مؤثر است .
اخلاق بد یک نوع بیمارى است
همه مى دانیم که در میان تمام موجودات زنده ، انسان یک وضع خاص و استثنایى دارد ، زیرا وجود او مرکب از نیروهاى متضادى است ; از سویى یک سلسله هوسهاى سرکش و غرایز و امیال حیوانى او را به طغیان ، تعدى نسبت به حقوق دیگران ، هوسبازى و شهوترانى ، دروغ و خیانت دعوت مى کنند ; و از طرف دیگر نیروى عقل و ادراک ، عواطف انسانى و وجدان ، او را به عدالت ، نوع دوستى ، پاکدامنى ، درستکارى و تقوى فرامى خوانند .
   کشمکش این نیروها در همه انسانها وجود دارد و پیروزى نسبى یکى از این عوامل موجب مى شود که افراد از نظر ارزشهاى انسانى در سطوح