صفحه ٢٠

کاملا مختلفى باشند و فاصله « قوس صعودى » و « نزولى » انسان فوق العاده زیاد گردد . گاهى از مقربترین فرشتگان بالاتر و زمانى از خطرناک ترین درندگان پست تر شود  !
   این حقیقت از احادیث فراوانى نیز استنباط مى گردد ، به عنوان نمونه امیر مؤمنان على (علیه السلام) مى فرماید :

« اِنَّ اللهَ خَصَّ الْمَلَکَ بِالْعَقْلِ دُونَ الشَّهْوَةِ وَ الْغَضَبِ ، وَ خَصَّ الْحَیواناتِ بِهِما دُونَهُ وَشَرَّفَ الاِْنسانَ بِاِعْطاءِ الْجَمِیعِ فَاِنِ انْقادَتْ شَهْوَتُهُ وَغَضَبُهُ لِعَقْلِهِ ، صارَ اَفْضَلَ مِنَ الْمَلائِکَةِ لِوُصُولِهِ اِلى هذِهِ الرُّتْبَةِ مَعَ وُجُودِ الْمُنازِعِ »(2)
« خداوند فرشته را تنها عقل داد ، نه شهوت و غضب ; و حیوانات را تنها شهوت و غضب داد ، نه عقل ; ولى انسان را به اعطاى همه اینها شرافت بخشید ، لذا اگر شهوت و غضب او تحت فرمان عقلش قرار گیرد بالاتر از فرشتگان خواهد بود ، زیرا به چنین مقامى با وجود نیروى مخالف رسیده است » .

   ولى نکته اى که در اینجا لازم است به آن توجه شود این است که غرایز و امیال و شهوات بصورت اصلى و طبیعى و متعادل نه تنها زیانبخش نیستند ، بلکه وسایل ضرورى ادامه حیات خواهند بود .
   به عبارت دیگر ، همانطور که در ساختمان جسم انسان یک عضو بى مصرف و بیکار آفریده نشده ، در ساختمان روح و جان او نیز هر انگیزه