صفحه ١٥٨

نشده است !
   در حالى که حتّى در یک قرن و کمتر از آن گاهى چنان قیافه زندگى اجتماعى انسان در همه مراحل عوض مى شود که با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست.
   همین دو تفاوت بزرگ است که زندگى اجتماعى انسان را از دیگر جانداران ممتاز مى کند.
   از اصل بحث دور نشویم، بطور خلاصه: انسان هر نوع تکاملى چه در جنبه هاى فکرى و عملى و اخلاقى، و چه در قسمتهاى مادى و صنعتى، و چه در قسمتهاى دیگر پیدا کرده مدیون اجتماع است; وبدون اجتماع، مدنیّت و انسانیّت و مانند اینها ابداً مفهومى نخواهد داشت.
 

    سرچشمه پیدایش اجتماع
 درباره اینکه چرا انسان به زندگى اجتماعى تن در داده و قیود و مقررات نسبتاً مشکل آن را پذیرفته است، در میان جامعه شناسان سخن بسیار است که بعنوان نمونه نظرات زیر را مى توان یادآور شد:
   1 ـ بعضى معتقدند حس همبستگى جزو سرشت انسان است و مطابق یک الهام غریزى به دنبال اجتماع مى رود.
   2 ـ بعضى دیگر مى گویند: ترس از عوامل وحشتناک طبیعى و حیوانات وحشى عامل نخستین تمایل انسان به زندگى اجتماعى بوده است.
   3 ـ بعضى دیگر معتقدند « غریزه استخدام » که در وجود انسان نهفته