صفحه ١٢٦

   به هر حال غیبت یک مصداق روشن ظلم است و بدون رضایت صاحب آن بخشوده نخواهد شد. و از اینجا نتیجه مى گیریم که نباید در این موضوع تردید داشت که کفاره غیبت تنها استغفار و توبه نیست.
   آرى اگر هیچگونه طریقى براى طلب حلیّت نباشد و یا بوسیله غیبت عملا لطمه اى به آبرو و حیثیت شخص مورد غیبت وارد نشده باشد ممکن است استغفار کافى باشد.

 مستثنیات غیبت
 فقها و علماى اخلاق در این مطلب اتفاق نظر دارند که مواردى پیش مى آید که غیبت کردن در آن موارد جایز است، ولى در ذکر موارد آن باهم اختلاف نظر دارند. این اختلاف گاهى فقط در ذکر امثله و مصادیق است بدون اینکه در اساس مطلب اختلافى باشد، ولى گاهى جنبه معنوى و واقعى دارد.
   اما آنچه از ادله مسأله و مدارک مختلف برمى آید این است که غیبت در دو مورد جایز است:
   الف ـ در مواردى که پاى مصلحت مهمترى در میان باشد که در آنجا غیبت ـ  با حفظ موضوع  ـ جایز مى گردد و مصداق آن متعدد است:
   1 ـ در مورد مشورت، مثل اینکه کسى مى خواهد با دیگرى معامله یا شرکت یا ازدواج کند و از ما تحقیق مى کند، در اینجا تردیدى نیست که مى توان عیوب پنهانى آن شخص را تا آنجا که در کار مورد نظر دخالت دارد بر ملا ساخت و شخص مشورت کننده را از خطرهاى احتمالى رهایى