صفحه ٣٠

و برخورد انسان با دیگران مفهوم دارد . بنابراین انسان منهاى اجتماع با انسان منهاى اخلاق همراه خواهد بود .
   ولى به عقیده ما در عین اینکه باید اعتراف کرد که بسیارى از فضائل و رذائل اخلاقى با زندگى اجتماعى انسان بستگى دارد ، چنان نیست که این مسأله عمومیت داشته باشد ، زیرا بسیارى از مسائل اخلاقى هستند که فقط جنبه فردى دارند و در مورد یک انسان تنها نیز کاملا صادقند . مثلا « صبر » یا « جزع » بر مصائب ، شجاعت یا ترس در برابر پیشامدها ، کوشش یا تنبلى در راه رسیدن یک فرد به هدف خود ، غفلت یا توجه نسبت به آفریدگار جهان ، شکر یا کفران در برابر نعمتهاى بى پایان او و امثال این امور ـ  که علماى اخلاق در کتب اخلاقى از آن بحث نموده اند و جزء فضائل یا رذائل اخلاقى شمرده اند  ـ مى تواند جنبه فردى داشته باشد و درباره یک فرد که زندگى کاملا جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند .
   از اینجا تقسیم اخلاق به « اخلاق فردى » و « اخلاق اجتماعى » روشن مى گردد ; ولى ناگفته پیداست که اخلاق اجتماعى وزنه سنگین ترى در علم اخلاق دارد و شخصیت انسان بیشتر بر محور آن دور مى زند اگرچه اخلاق فردى نیز سهم قابل توجهى در مورد خود دارد .
 

اشتباه بزرگ
   نکته دیگرى که در اینجا ذکر آن ضرورت دارد این است که کسانى که براى تهذیب اخلاق و تربیت نفوس از اجتماع کناره گیرى کرده و به انزوا مى گرایند و تصور مى کنند از این راه بهتر مى توانند به این هدف بزرگ نایل