صفحه ٦٣

موارد استثنایى پیش مى آید که در آن چاره اى جز انزوا و قطع معاشرت یا لااقل تقلیل معاشرت نیست و آن در صورتى است که انسان در محیطهاى بسیار مسموم و فاسدى قرار گیرد که از معاشرت در آن چیزى جز انحراف و آلودگى عاید او نشود; البته از چنین اجتماع و چنین محیطى باید دورى کرد همانطور که از یک اجتماع آلوده به بیماریهاى واگیردار دورى مى کنیم.
   اعتزال و کناره گیرى ابراهیم (علیه السلام) یا اصحاب کهف نیز از این قبیل موارد بوده است.
   گفتار امام صادق (علیه السلام) به سفیان ثورى نیز اشاره به همین حقیقت است، آنجا که فرمود:

« فَسَدَ الزَّمانُ وَتَغَیَّرَ الاِْخْوانُ فَرَأَیْتُ الاِْنْفِرادَ اَسْکَنَ لِلْفُؤادِ »(30)
زمانه فاسد شده و دوستان دگرگون شده اند، لذا گوشه گیرى را آرامبخش تر دیدم.

   و از اینجا پاسخ بسیارى از دلایل طرفداران انزوا روشن مى گردد.
   همچنین در مواردى که انسان داراى سوءخلق باشد که قادر به ترک آن نیست عزلت او براى حفظ مردم از سوءخلق خود، پسندیده است. حدیث « رجل معتزل فی شعب من الشعاب ... » که در ادله طرفداران انزوا نقل کردیم شاید اشاره به همین گونه افراد باشد.
   نکته دیگرى که ذکر آن لازم است اینکه: انسان در عین معاشرت با