مِنَ السَّیْفِ(23); از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است »، همین « اعتدال اخلاقى » است.
بعضى دیگر از بزرگان علم اخلاق این موضوع را چنین تفسیر کرده اند که: چون وضع جهان دیگر در حقیقت تجسمى از وضع این جهان مى باشد ممکن است آن « صراط » تجسمى از همین اعتدال ملکات اخلاقى در این دنیا بوده باشد.
* * *
اکنون باید دید این اصول چهارگانه از کجا بدست آمده است ؟
علماى اخلاق در پاسخ این سؤال مى گویند: نفس انسان داراى سه قوه است:
1 ـ قوه تشخیص و ادراک.
2 ـ قوه جلب منافع یا « جاذبه » و به عبارت دیگر « شهوت » ( به معنى وسیع کلمه ).
3 ـ قوه دفع ضرر یا « دافعه » و به عبارت دیگر « غضب ».
اعتدال هریک از این سه قوه یکى از فضائل اخلاقى را تشکیل مى دهد که به ترتیب حکمت، عفت و شجاعت نامیده مى شوند.
و اگر دو قوه شهوت و غضب در اختیار قوه تمیز و ادراک قرار گیرد « عدالت » حاصل مى گردد.
به عبارت دیگر، تعادل قواى سه گانه مزبور هرکدام به تنهایى فضیلتى