صفحه ٣٢

هم مى شود و یا بعکس گاهى از بیماریهاى جسمى سرچشمه مى گیرد . بنابراین باید همان اصولى را که در درمان بیماریهاى جسمى رعایت مى کنیم در این قسمت نیز رعایت نماییم .
    نکته دوم : در درمان بیماریها ، همیشه سه اصل را در نظر مى گیریم :
    1 ـ تشخیص نوع بیمارى .
   2 ـ تشخیص عوامل پیدایش بیمارى .
   3 ـ راه درمان بیمارى .
   براى تشخیص نوع بیمارى غالباً از علایم و آثار آن استفاده مى شود ، البته این موضوع در بیماریهاى جسمى نسبتاً کار آسانى است ـ  مخصوصاً با وسایل و امکانات فعلى  ـ ولى در مسائل اخلاقى موضوع فوق العاده پیچیده اى است ، زیرا بسیار مى شود که انحرافات اخلاقى تظاهرات و علایم مشابهى دارند ، یا تظاهراتى که معلول آمیختن چند نوع از بیماریهاى اخلاقى است دیده مى شود که تشخیص آن مشکل مى گردد ، و لذا عالم اخلاق و طبیب روح براى درمان خود یا دیگران باید این علم را با حوصله و دقت بررسى کند .
   و براى تشخیص عوامل پیدایش بیمارى باید معمولا سابقه زندگى شخص منحرف ـ  مخصوصاً سوابق دوران کودکى که زیربناى شخصیت انسان را تشکیل مى دهد  ـ و همچنین محیط خانوادگى و اجتماعى و شغل و کار و منطقه جغرافیایى او را کاملا بررسى کرده و عواملى که باعث بروز این بیمارى اخلاقى شده است بدست آورد ، حتى عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت ، زیرا اخلاق بد ( مانند بیماریهاى جسمى ) گاهى جنبه