صفحه ٢٠٨

جسمى او ناچیز است.
   بنابراین اگر ما فعلا در نگهدارى این ظروف از آن کودک واردتریم به خاطر تجربیات و آزمایشهاى فراوان دوران کودکى است، چرا که دوران کودکى سراسر دوران آزمایش و اندوختن معلومات درباره محیطى است که انسان هیچ آشنایى با آن ندارد.
   و اگر خود را به جاى آن کودک، با همان معلومات ناچیز و ورزیدگى ناچیزتر، فرض کنیم بسیارى از کارهاى او که در نظر ما گناه و جرم عظیمى محسوب مى شود نه گناه است و نه جرم !
   این محاسبه را درباره افراد بزرگ نیز مى توانیم بکنیم، بعضى عادات رفیق من ممکن است در نظر من، ناپسند آید و بخاطر آن خود را آماده براى قطع دوستى کنم، ولى هنگامى که محیط تربیتى رفیقم را در نظر مى گیرم، ساختمان روحى او را به آن ضمیمه مى کنم، سابقه ذهنى او را نیز مورد توجه قرار مى دهم، مى بینم اگر من هم جاى او بودم جز این نمى کردم.
   همسایه من بلند صحبت مى کند و مزاحم من است، پایه معلومات و ساختمان حنجره و اعصاب و میزان حساسیت پرده هاى گوش او و تربیت او را در نظر مى گیرم، مى بینم اگرچه او مقصر است اما تقصیر او به آن بزرگى که من خیال مى کردم نیست.
   اشتباه نشود، نمى خواهیم با این بیان مردم را در همه اعمال خود بى تقصیر معرفى کنیم و ـ  آنچنان که جبریّون معتقدند  ـ همه چیز را به گردن علل روحى و جسمى و خارجى بیندازیم.
   همچنین نمى خواهیم با این بیان، لزوم تربیت را انکار نماییم و افراد را