صفحه ١٤

 بنابراین هم ذات خدا را باید منزّه شمرد، «سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ »(13) و هم نام او را تنزیه كرد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى »(14) لذا قرار دادنِ نام دیگران در ردیف نام خدا جایز نیست و نمى توان گفت: به نام خدا و خلق.
شهید مطهرى مى گوید: نام هاى خداوند جنبه علامت ندارند، بلكه نمایان گر صفت و حقیقتى از حقایق ذات مقدّس او مى باشند.(15)
امام صادق علیه السلام ذیل این آیه 181 اعراف فرمود: غیر خدا را با اسم هاى الهى نام ننهید و آنگاه به مناسبت جمله « يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ » فرمود: «یضعونها فى غیر مواضعها» آنان نام هاى الهى را در غیر مورد آن بكار مى برند و با این كار، مشرك مى شوند و به همین دلیل خداوند فرمود: وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ »(16) ایمان اكثر مردم با شرك همراه است.(17)
 
 2. اسم اعظم
 طبق روایات، هر كه اسم اعظم خداوند را بداند، دعایش مستجاب است و مى تواند در طبیعت، تصرّف كند. چنانكه بلعم باعورا (كه در آیه 175 از او یاد شد) اسم اعظم الهى را مى دانسته است.
امّا اینكه اسم اعظم چیست؟ بعضى گفته اند: یكى از نام هاى الهى است كه بر ما پوشیده است. بعضى گویند: اسم اعظم، در حقیقت لفظ و نام نیست، بلكه كمال و صفتى از خداوند است كه هركس بتواند پرتوى از آن را در وجود خویش پدید آورد، قدرت روحى او به حدّى مى رسد كه مى تواند در طبیعت تصرّف كند، وگرنه چنان نیست كه یك فرد، با فراگرفتن لفظ و گفتن كلمه اى بتواند مستجاب الدّعوه شود و مثلا در جهان اثر بگذارد.(18)