صفحه ٤٠٦

407. جنّ در قرآن(2717)
 در جهان بینى الهى، هستى تنها دیدنى ها هم نیست ودیدنى ها مخصوص آنچه ما امروز مشاهده مى كنیم نیست.
نباید انسانى كه هر چند صباحى كهكشانى را كشف مى كند كه میلیاردها ستاره در آن است و معیار فاصله آن ها سال نورى است، توقّع داشته باشد كه با هستى به طور كامل آشنا باشد. بنابراین ما خود را در اختیار وحى قرار مى دهیم و به آنچه قرآن فرموده است اعتقاد داریم. قرآن درباره جنّ آیات زیادى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى كنیم:
جنّ، جایگاهى همچون جایگاه انسان دارد، زیرا هدف از آفرینش او، نظیر هدف از آفرینش انسان است.«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ »(2718) من جنّ و انس را نیافریدم مگر براى آنكه عبادت كنند.
آفرینش جنّ قبل از انسان بوده است. «وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ»(2719)
مورد امر و نهى و خطاب و عَناب است.«يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ»(2720)
قدرت انتخاب دارد و لذا گروهى از آنان مومن و گروهى كافرند.
از آتش آفریده شده و شیطان از آن جنس است. «كَانَ مِنَ الْجِنِّ»(2721)
گرچه ما او را نمى بینیم ولى او ما را مى بیند.«إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ»(2722)
مى تواند براى اولیاى خدا خادم باشد. قرآن مى فرماید: آنان براى حضرت سلیمان كار مى كردند. «یعملون له»
جنّ امتیازات قرآن را فهمید و گفت: «قُرْآنًا عَجَبًا» ولى عرب زبانان لجوج گفتند: عجیب نیست و ما هم اگر بخواهیم، مى توانیم مثل آن را بیاوریم. «لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَٰذَا»(2723)
راه رشد همان راه حق است. «یهدى الى الرشد»، «يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ»(2724) و جالب آكه این دو تعبیر از جنّ است.