1. آگاهي و هوشياري نسبت به مسايل پيرامون
امام خميني(رحمه الله) افزونبر آگاهي و اشراف بر حقايق، اصول و فروع و آرمانهاي اسلام، و آشنايي با تاريخ گذشته مسلمين و درك مصالح و مفاسد جامعه اسلامي، به مدد فراست خدادادياش از تحولات و اوضاع روزِ جهان و ايران باخبر بود، و با شناسايي دشمنان دين و نقشههايشان و شناساندن آنان به امّت مسلمان، توطئههاي ايشان را برملا و بياثر ميساخت.
حركت امام خميني(رحمه الله) نيز از همان ابتدا بر اساس اين آگاهي و فراست شكل گرفت. در آن زمان، شرايط اجتماعى ايجاب مىكرد كه حركتى بر ضد كفر و الحاد و استكبار صورت گيرد. در آغاز، توجه امام به كفرى بود كه جامعه خودش را تهديد مىكرد و عوامل كفر درصدد اسلامزدايى از اين كشور بودند. او به همين انگيزه كه بايد بندگى خدا را در اين كشور رواج داد، قيام كرد؛ نه به انگيزه سياسى و اقتصادى و يا اجتماعى. فرياد او آنگاه بلند مىشد كه مىديد حكمى از احكام الهى در معرض تعطيل يا در معرض انكار است. ملاحظهٔ پيامها و سخنرانىهاى امام از آغاز نهضت، نشان ميدهد که هيچ واژهاى در كلام امام به اندازه اسلام، قرآن، خدا و کلماتي نظير آنها تکرار نشده است. او تلاش كرد تا جامعه خويش را الهى و معنوى بار بياورد و در اين راه، طرحها و برنامهها را با فراست خدادادى به اجرا گذاشت و در حالىكه تقريباً همه مردم، حتى خوشباورترين افراد نااميد شده بودند، خدا او و پيروانش را به پيروزى رساند.
امام يك ملىگرا نبود كه فقط در مورد ملت و كشور خود بينديشد؛ اين يك دايره كوچكى بود كه اطراف امام را احاطه كرده بود و طبعاً اين مسؤوليت قبل از ساير مسؤوليتها بايد به آن پاسخ داده شود؛ ولى محدود به آن نمىشد و امام در همين حال كه به سرنوشت ملت و كشور ايران مىانديشيد و سعى مىكرد كه اين كشور را كه تنها كشور
انقلاب اسلامی و ریشه های آن
ارکان انقلاب اسلامی(1)؛ رهبري