صفحه ٢٠٨

به كلى، در دامن غربزدگان نيفتد و از مسير اسلام منحرف نشود. از همين جا بود که مشروطهٔ مشروعه در برابر مشروطهٔ مطلقه مطرح گرديد، اما مخالفين نظر شيخ فضل‌الله، که به دنبال بهانه‌اي براي حذف قيد مشروعه بودند، اشکالاتي را بر اين اصطلاح وارد مي‌ساختند.
همين اختلاف رويکرد در بحث «آزادي» نيز وجود داشت. درآن روزها هم تكيه كلام بزرگانى چون ميرزاى نايينى يا ديگران اين بود که بايد اين اختناق و فشار برداشته شود و مردم آزادي خود را به دست آورند. هدف آنان به خوبي مشخص بود و مرادشان اين بود که بايد مردم از ظلم و بى‌رحمى‌هاى حكومتِ مستبد و از تصرفات و دخالت‌هاى همسايهٔ شمالى و غربى آزاد شوند. در واقع، متعلق آزادي از ديد آنان، آزادى از ظلم، حكام ظلم، استبداد و استعمار بود نه آزادى از دين؛ اما غرب‌زده‌ها، با آن مايهٔ فرهنگى غربى، مرادشان آزادى در مقابل دين بود. آن‌ها عامل استعمار بودند، ليکن شعار آزادى از استعمار و دين را مطرح مي‌کردند. در نهايت کار به‌آنجا کشيد که شيخ فضل‌اللّه نورى به اعدام محكوم گرديد، كسى كه براى مشروطيت و مبارزه با استبداد قيام كرده بود، ولي در عمل ديد که استبداد قاجارى بر اين «استبداد جمعىِ غربى» شرف دارد.

5. نقش بازدارندهٔ انحراف مشروطيت در شکل‌گيري انقلاب اسلامي
امام خمينى(رحمه الله) در مسير حركت سياسى خود، با مشكلاتى که برخي از آن از نهضت مشروطيت به ارث رسيده بود، مواجه بود. بعد از تحولات و انحرافاتي كه در جريان مشروطيت به وجود آمد، يك حالت دلسردى و سرخوردگى در روحانيت پديد آمد و حتي براى بعضى از آنان حالت پشيمانى به وجود آمده بود. اين امر باعث شد بسيارى از علمايى كه در گوشه و كنار و در حاشيه بودند و در متن فعاليت‌هاى سياسى، حال چه به