با توجه به تعاريفي که از واژگان دالّ بر حرکتهاي مختلف اجتماعي گذشت، مثالهايي را براي برخي از وقايع مختلفي که در جهان به وقوع پيوسته است، ذکر نماييد و بر تعاريف ارايه شده در اين درس تطبيق نماييد تا نشان دهيد که آيا آن تحول اجتماعي، درخور نام انقلاب است يا آنکه بايد نام اعتصاب، کودتا، شورش، اصلاح يا جنبش بر آن نهاد.
4. خلاصه و نتيجهگيري
1. انقلاب در اصطلاح علم سياست عبارت است از تحوّل سريع، شديد و بنيادین كه بر اثر طغيان عموم مردم در اوضاع و احوال سياسي جامعه روي مي دهد و در نتيجه يك نظام سياسي، حقوقي و اقتصادي جاي خود را به نظام ديگري مي دهد.
2. اعتصاب، در دامنه دارترين معناي خود، به هر نوع تعطيلي گفته مي شود كه بهعنوان اعتراض به تجاوز به يكي از حقوق اجتماعي به عمل آيد و در معناي خاص خود، به معناي معلّق ساختن هماهنگي كار از طرف كارگران و دستمزدبگيران براي فشار بر كارفرما، بهمنظور برآوردن حداقل بخشي از خواستههايشان ميباشد.
3. كودتا، در معنای عام خود، يعني شورش گروهي از دستگاه حاكمه بر ضدّ گروه ديگر و تلاش شان براي بركنار كردن آنان از صحنه قدرت.
4. شورش رفتار خشونتآمیزی است که توسط تودهای از مردم یک منطقه علیه حکومتی خاص برای رهایی از سلطۀ سیاسی آن حکومت شکل میگیرد.
5. اصلاح عبارت است از: تغيير در عرصههاي اقتصادي و سياسي يك جامعه، حكومت، آيين، نهاد، و يا ساختار، بدون آنكه روح كلي و شاكله و ساختار سياسي آن را دگرگون سازد.
6. نهضت يا جنبش عبارت است از حرکتي كه از سوي گروهی بهطور نسبي منظم و بادوام برای رسیدن به هدف اجتماعی ـ سیاسی معین و بر اساس نقش معین شكل ميگيرد.