اخلاقي، و عملي را نيز مهيّا مي سازند. ملاحظه مي شود كه فسادهاي گوناگون با يكديگر پيوند دارند و از يك نهاد به نهادي ديگر سرايت مي كنند.
5. چارهانديشي هاي نظام حاكم براي حفظ وضع موجود
نظام حاكم بر جامعه براي وادار ساختن مردم به اطاعت از احكام و مقرّرات خود از سه طريق ذيل سود مي جويد؛ و چون ثبات و بقاي نظام حاكم در گرو اطاعت و عدم عصيان همه يا اكثريّت قريب به اتّفاق مردم است، مي توان چاره انديشي هايي را كه هر نظام بهمنظور تقويت و تحكيم موضع و موقف خود و حفظ وضع موجود مي كند، در اين سه شيوه خلاصه نمود:
الف ـ استفاده از نيروهاي نظامي
هر نظامي براي جلوگيري از عصيان مردم و براي اطاعت آنان از برنامههاي خود، كمابيش، از «پليس» و «ارتش» كه دو نيروي عمده قهريّهاند، استفاده مي كند و با توسّل به خشونت و زور، قدرت مردم را درهم مي كوبد و خرد مي كند. از اين رو، هر دستگاه حاكمه اي كه به مردم و به آينده خود اعتماد واطمينان كمتري داشته باشد، بيشتر مي كوشد تا قدرت نظامي، تسليحاتي، انتظامي و امنيّتي خود را افزون سازد.
ب ـ استفاده از قدرت اقتصادي
قدرت اقتصادي يكي از بزرگترين و مؤثّرترين نيروهاي برانگيزنده و بازدارنده است. هرچه قدرت دستگاه حاكمه بر سازمان ها و مؤسّسههاي اقتصادي بيشتر باشد، دستگاه مزبور بهتر مي تواند مردم را به بالا بردن ميزان اشتغال، تثبيت يا تقليل نرخها، وكاستن ماليّات بر درآمدنويددهد و يا از تعطيل كردن در كارخانه ها و كارگاه ها و بيكار كردن كارگران، بر