نظر به جايگاه ويژهٔ حوادث دوران محمدرضا شاه در ايجاد زمينههاي اوليهٔ انقلاب اسلامي، جا دارد بخشي از اين نوشتار به وقايع مذکور اختصاص يابد و بدين ترتيب، جايگاه اسلام و مکتب، در پيروزي انقلاب اسلامي نمود يابد. در اين درس موج اوليهٔ نهضت امام خميني(رحمه الله) مورد اشاره قرار خواهد گرفت تا نقطهٔ آغازين انقلاب اسلامي بيش از پيش براي خوانندهٔ کتاب ملموس گردد. مهمترين وقايعي که در اين دوران بيش از هر چيز ديگري نظرات را به سوي خود جلب ميکرد، در اين درس مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
2. تضعيف باورها و ارزشهاي اسلامي از سوي حکومت پهلوي
دستگاه پهلوي براي تثبيت پايههاي خود و تضعيف باورها و اعتقادات مردم سعي ميكرد از يك سو با برگزاري جشنوارههاي عظيم فرهنگي و هنري، ايرانِ پيش از اسلام را داراي تمدني مترقي و پيشرفته قلمداد كند و خود را نيز خلفِ شايستة آن فرهنگِ پيروز بخواند. و از سوي ديگر ورود فرهنگ اسلام به ايران را مايه تباهي و سقوط اين تمدن باستاني معرفي كند و به اين ترتيب ضربهاي ديگر به پيكرهٔ فرهنگ شيعيِ ايران وارد آورَد. چنين بود كه همهساله جشنهاي عظيم شاهنشاهي 2500 ساله و سرانجام، مراسم تاجگذاري، با هزينههاي هنگفت بر پا ميشد.
تقويت مظاهر فساد و فحشا نيز از جمله راهكارهايي بود كه حكومت پهلوي براي بقاي خود به كار ميبرد. روي آوردن مردم ـ بهويژه جوانان ـ به فساد و فحشا، تضعيف باورها و غيرت ديني را به همراه ميآورد و اين امر موجب ميشد كه مردم به دين و مرجعيت شيعه ـ به منزله بزرگترين مخالف رژيم ـ بياعتنا شوند و از سوي ديگر نيز چنين جامعهاي با فرهنگ غرب و محصولاتِ آن بسيار سازگار ميشد.
حکومت پهلوي تلاش کرد با جلوگيري از تکامل و تحول در حوزههاي علميه و نيز تحت فشار قرار دادن روحانيت، گامي به سوي محو ارزشها و احکام اسلامي در جامعه