از همينروست که امام خميني(رحمه الله) دليل اصليِ پيروزي انقلاب اسلامي را چنين توصيف ميكند: «يک کشور سي و چند ميليوني يک دفعه از آن ظلمتهايي که «بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْض» يکدفعه جهش کرد و در نور واقع شد، نورهاي غير متناهي. اين تحولي که الان در کشور ما هست، همهاش روي اين مقصد است که از اول فريادشان بلند بود که ما اسلام را ميخواهيم. طاغوت را نميخواهيم. اين، عنايت خدا را به اينها جلب کرد. خداوند تبارك و تعالي که مشاهده ميفرمايد كه يک ملتي از كوچك و بزرگشان ميگويند ما اسلام را ميخواهيم، عنايتش را به اينها متوجه کرد».(62)
4. نقش آموزههاي ديني در ايجاد وحدت در جامعه
بديهي است هنگامي که افراد جامعهاي احساس كنند كه به يكديگر نياز دارند، بنا را بر صميميبودن با هم ميگذارند و به همديگر ياري ميرسانند و اينگونه زندگي، بهترين شكل زندگي اجتماعي است كه در اين عالم بين انسان ها به وجود مي آيد. اما نبايد از ذهن دور داشت كه ملاك وحدت در اينگونه موارد نيز نياز مادي افراد به يكديگر است و احتياجات متقابل، موجب تعاون و همكاري ميان آنان ميشود. اما اگر انسان از اين زندگي محدود و گذرا فراتر رود و درصدد فراهم ساختن سعادت ابدي و جاودانه براي خود برآيد، بيش از پيش، وحدت بين او و انسانهاي ديگر برقرار خواهد شد.
فطرت انسان، هم خداپرست و هم بينهايتطلب است. انسانهايي، كه فطرتاً خداپرستند، در سايهٔ عشق به خداوند واحد با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند و هركس را كه بيشتر به خدا نزديك تر است، بيشتر دوست دارند. آنان كه در پي سعادت ابدي