صفحه ٤٨

د ـ نظريهٔ جامعهٔ توده‌وار و کثرت‌گرا
هانا آرنت و ويليام کورن هازر، دو شخصيتي هستند که اين نظريه را پي گرفتند. بر اساس اين نظريه، تودهٔ مردم از مباحث سياسي بي‌اطلاعند، به‌همين‌رو زمينهٔ پيوستن آنان به گروه‌هاي مختلف آشوبگر وجود دارد. در نظريهٔ جامعهٔ توده‌وار، يا از موقعيت نخبگان حکومتي کاسته مي‌شود و آنان آلت دست مردم مي‌گردند و يا تودهٔ مردم از هويت خود تهي شده، آلت دست نخبگان مي‌گردند. از‌ اين‌رو، در راستاي منافع برخي از نخبگان، به آساني، اعتصاباتي را شکل مي‌دهند و يا اعتراضاتي را به راه مي‌اندازند.
يکي از مفاهيمي که در اين نظريه از جايگاه خاص برخوردار است، بسيج اجتماعي است. کورن هازر در تحليل خود از انقلاب، چهار نوع جامعه را برمي‌شمارد: جامعهٔ همبستهٔ سنّتي، جامعهٔ تکثرگرا، جامعهٔ توده‌اي و جامعهٔ توتاليتر. در اولين نوع از جوامع، به دليل حاکميت سنت‌ها، بسيج توده‌اي رخ نخواهد داد. در جوامع کثرت‌گرا نيز به دليل تعدد مراکز قدرت، بسيج توده‌اي رخ نخواهد داد و هر يک از افراد جامعه به يکي از اين مراکز وابسته‌اند. از اين طريق مي‌توان توده‌ها را به کنترل خود درآورد. اما در دو نوع جوامع ديگر، امکان بسيج توده‌اي وجود دارد.
اين نظريه‌پردازان، بر اين اعتقادند که انقلاب در جوامعي رخ مي‌دهد که ويژگي‌هاي ذيل را دارا باشند: وجود حکومتي که توانايي اجبار و کنترل تسليحات را در دست دارد، منافع حکومت، گروه‌هاي معارض و نيز منابع مادي (نظير تسليحات) و معنوي (نظير وفاداري).
از جمله انتقاداتي كه بر اين نظريه وارد شده است(25) آن‌که: اين نظريه بر اساس يک رخ‌داد تاريخي شکل گرفته و نمي‌توان آن را در عرصه‌هاي ديگر به اثبات رساند؛ علاوه بر