فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُواْ أَهَـؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِين؛(136) مى بينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است در [دوستى] با آنان [کفار و بيگانگان] شتاب مى ورزند مى گويند مى ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد اميد است خدا از جانب خود فتح يا امر ديگرى را پيش آورد تا [در نتيجه، آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته اند پشيمان گردند. و كسانى كه ايمان آورده اند مى گويند آيا اينان بودند كه به خداوند سوگندهاى سخت مى خوردند كه جداً با شما هستند؟ اعمالشان تباه شد و زيانكار گرديدند.
1. مقدمه
قبل از شکلگيري انقلاب اسلامي، تلاشهايي براي دور نگه داشتن متدينان از صحنهٔ سياست انجام ميگرفت و حتي چنين تبليغ ميشد که کسي که مؤمن و متدين باشد در امور سياسي دخالت نميکند و فرهنگي ايجاد شده بود که واژهٔ «آخوند سياسي» يک دشنام محسوب ميگرديد و همين امر متدينان و روحانيت را از وارد شد ن در عرصهٔ