پيش روي خود دارد که بيتوجهي به اين آسيبها ميتواند تمام آن دستاوردها را بر باد دهد. اصولاً هر حرکت اجتماعي که ابعاد وسيعتري دارد و دستاوردهاي بزرگتري را به ارمغان آورده است، دشمنان بزرگتري، هم در عرصهٔ داخل کشور و هم در عرصهٔ جهاني دارد. از اينرو، پرداختن به اين بحث ميتواند زواياي مختلف نفوذ دشمنان داخلي و خارجي به نظام اسلامي را نشان دهد و سدّي در برابر نفوذ بيگانگان و اجانب ايجاد کند.
2. پیشفرضهای بحث آسیبشناسی انقلاب اسلامی
بحث از آسيبشناسي هر انقلابي، مستلزم آن است که پيشفرضهايي در اين زمينه پذيرفته شود و اساساً پرداختن به اين بحث، بدون پذيرفتن پيشفرضهاي آن معنا نخواهد داشت.
اولین پیشفرض در این زمینه آن است که هرگاه سخن از آسيبشناسي انقلاب به ميان ميآيد، بهاين معنا خواهد بود كه انقلاب به صورت يك موجود زندهٔ بالنده تصور شده است كه هدف مطلوبي دارد و به سوي آن هدف حركت ميكند؛ اگر توفيق بالندگي پيدا كرد و به سمت هدف حركت كرد، انقلابي سالم است و اگر مانعي بر سر حركت آن پيدا شد و از پيشرفت آن جلوگيري به عمل آمد، اين انقلاب بيمار و آفتزده است.
پيشفرض ديگر اين است كه اين انقلاب كه يك موجود زنده و پوياي متحرك است، بايد براي رسيدن به هدف مطلوب از مسير معيّني حرکت کند، مسيري که داراي شرايط و ضوابطي خاص است. بنابراين، اگر اين ويژگي در يك انقلاب وجود داشته باشد، انقلابي سالم خواهد بود، در غير اينصورت آن انقلاب بيمار است و بايد علايم بيماري را مورد شناسايي قرار داد و وسايل معالجهٔ آن را فراهم ساخت. اما وقتي كسي انقلاب را فقط يك پديدهٔ طبيعي و جبري بداند كه گاهي اوقات نوساناتي را نيز به