در اصل براي اقامهٔ احكام اسلام و جلوگيري از ظلم و بيدادِ ارباب قدرت و قطع سلطهجوييِ بيگانگان صورت پذيرفته بود. ملّت مسلمان ايران با اتكا به فرمان و فتواي مراجع تقليد و رهبران ديني توانستند بر قدرتهاي بزرگي چون سلطنت قاجار غلبه كنند و مقاومت روحانيان و مردم و تحصن آنان در حرم حضرت عبدالعظيم حسني و حرم حضرت معصومه(عليها السلام)، مظفرالدين شاه قاجار را مجبور ساخت تا صدر اعظم مقتدري همچون عينالدوله را بر كنار كند و به برگزاري انتخابات و تأسيس مجلس شورا و تدوين قانون اساسي تن دهد.(88)
اما اين نهضت كه با انگيزهٔ ديني و با قيامي انقلابي و جهادي برپا شده بود، با نفوذ عوامل بيگانه و تلاش عناصر خودفروخته، از هدف اصيل و اوّليِ خويش دور افتاد و به عاملي براي تيشه زدن به ريشهٔ دين تبديل شد.
3. جريانشناسي دوران مشروطيت
آغاز مشروطيت، در واقع، آغاز گسترش ارتباط فرهنگي ايران و غرب بود و شعارهايي چون آزادي و دموکراسي، به عنوان سوغات غرب به بسياري از نقاط دنيا، از جمله ايران فرستاده ميشد. شعار دموکراسي در ايران هم مانند بسياري از کشورهاي ديگر، مقبوليت عام يافت. علت آن نيز در کتابهاي تاريخي که جريان مشروطيت را بررسي کردهاند قابل کشف و پيگيري است و پرداختن تام و کامل به تمام علل از حوصلهٔ اين نوشتار خارج است. اما با شناخت گروهها و جريانات فعال در آن زمان ميتوان برخي از آنها را شناسايي نمود.
در يک تقسيمبندي کلي ميتوان مردم دوران مشروطيت را به سه گروه عمده تقسيم کرد: دستهٔ نخست، تودهٔ مردم بودند که از ظلم و ستم و استبداد درباريان خودکامه و مستبد