صفحه ٧٤

اگر مراد از كوثر عبادت باشد، حضرتش به قدرى عبادت مى كرد كه آیه نازل شد: ما قرآن را نفرستادیم تا این گونه خود را به مشقّت اندازى. «مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ »(402)
اگر مراد از كوثر نسل كثیر باشد كه امروزه بیشترین نسل از اوست.
اگر مراد از كوثر امّت كثیر باشد، طبق وعده الهى اسلام بر تمام جهان غالب خواهد شد. « لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ »(403)
اگر مراد از كوثر شفاعت باشد، خداوند تا جایى كه پیامبر راضى شود از امّت او مى بخشد. «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ »(404)
كوثر، امرى دنیایى نیست و چیزى فراتر از نان، نام، مقام و جلوه هاى دنیوى است. زیرا قرآن دنیا را قلیل(405) و ناپایدار(406) نامیده است.
هر كثیرى كوثر نیست. قرآن مى فرماید: اموال و اولاد مخالفان، شما را به تعجب واندارد، زیرا كه خداوند اراده كرده آنان را در دنیا از طریق همان اموال و اولاد عذاب كند. «فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا »(407)
در قرآن سوره اى به نام كوثر داریم و سوره اى به نام تكاثر. امّا كوثر ارزش است و تكاثر ضدّ ارزش، زیرا اولى عطیّه الهى است كه دنباله اش ذكر خداست: «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ  فَصَلِّ» و دوّمى یك رقابت منفى كه دنباله اش غفلت از خداست. « أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ »
كوثر ما را به مسجد مى برد براى نماز: «فصلّ لربّك» و تكاثر ما را به گورستان مى برد براى سرشمارى مردگان. «حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ »
در عطاى كوثر بشارت است: «ِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ  » و در تكاثر تهدیدهاى پى در پى. «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»
كوثر، عامل رابطه با خالق است: «ِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ  فَصَلِّ» و تكاثر، وسیله اى براى سرگرمى با مخلوق. « أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ »
 كوثر كه بزرگ ترین هدیه الهى است در كوچك ترین سوره قرآن مطرح شده است.